خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از پیش
[قید]
increasingly
/ɪnˈkriː.sɪŋ.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیش از پیش
به طور فزاینده
1.Increasingly, there is pressure on the council to reverse its decision.
1. به طور فزایندهای، فشار روی شورا برای برگرداندن تصمیم خود وجود دارد.
2.to be increasingly important
2. بیش از پیش مهم بودن
تصاویر
کلمات نزدیک
increasing
increased
increase
incorrigible
incorrectly
increasingly anxious
incredible
incredibly
incredulity
incredulous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان