خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجتنابناپذیر
[صفت]
inevitable
/ɪˈnɛvətəbəl/
غیرقابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inevitable]
[حالت عالی: most inevitable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اجتنابناپذیر
حتمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجتنابناپذیر
غیرقابل احتراز
محتوم
غیرقابلاجتناب
قهری
مترادف و متضاد
unavoidable
1.It was an inevitable consequence of the decision.
1. آن یک پیامد حتمی (آن) تصمیم بود.
2.We were going so fast that the collision was inevitable.
2. ما آنقدر سریع میرفتیم که تصادف اجتنابناپذیر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
inevitability
inescapable
inertia
inert
inequity
inevitable result
inevitably
inexact
inexcusable
inexhaustible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان