خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حل نشدنی
[صفت]
inextricable
/ɪˈnɛkstrɪkəbəl/
غیرقابل مقایسه
1
حل نشدنی
جدا نشدنی، (از هم) باز نشدنی
مترادف و متضاد
indivisible
inseparable
1.I have no way of solving this inextricable problem.
1. من هیچ راهی برای حل کردن این مسئله حل نشدنی ندارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
inexplicably
inexplicable
inexpertly
inexpertise
inexpert
inextricably
infallible
infamous
infamy
infancy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان