خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نابارور
2 . بایر
[صفت]
infertile
/ɪnfˈɜːɾəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more infertile]
[حالت عالی: most infertile]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نابارور
عقیم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نابارور
سترون
نازا
an infertile couple
یک زوج عقیم [ناتوان در بچهدار شدن]
2
بایر
غیرحاصلخیز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بایر
بی آب و علف
لمیزرع
an infertile land
یک زمین بایر
تصاویر
کلمات نزدیک
inferno
infernal
inferiority complex
inferiority
inferior
infertility
infest
infestation
infested
infidel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان