خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دختر ساده (به ویژه در فیلم یا نمایش)
[اسم]
ingénue
/ˈændʒənuː/
قابل شمارش
1
دختر ساده (به ویژه در فیلم یا نمایش)
دختر معصوم و پاک
1.an ingénue role
1. نقش دختر ساده (در فیلم)
تصاویر
کلمات نزدیک
ingrid
ingredient
ingratitude
ingratiating
ingratiate
inhabit
inhabitable
inhabitant
inhabited
inhalation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان