خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماده اولیه (خوراک)
2 . عنصر
[اسم]
ingredient
/ɪnˈgriːd.iː.ənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماده اولیه (خوراک)
ماده لازم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مایه
ماده اولیه
مترادف و متضاد
component
constituent
element
ingredient of/in/for something
مواد اولیه چیزی
The ingredients of the product are kept secret.
مواد اولیه این محصول علنی نشده است.
the list of ingredients
فهرست مواد اولیه
2
عنصر
عامل، جزء
مترادف و متضاد
component
constituent
element
ingredient of/in/for something
عنصر چیزی
Trust is an essential ingredient in a successful marriage.
اعتماد، عنصر حیاتی در یک ازدواج موفق است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ingratitude
ingratiating
ingratiate
ingrate
ingrained
ingrid
ingénue
inhabit
inhabitable
inhabitant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان