خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درونیترین
2 . عمیقترین
[صفت]
innermost
/ˈɪnərmoʊst/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درونیترین
داخلیترین
the innermost shrine of the temple
درونیترین حرم معبد
2
عمیقترین
خصوصیترین
مترادف و متضاد
inmost
1.I could not express my innermost feelings to anyone.
1. من نمیتوانم خصوصیترین احساساتم را به هرکسی ابراز کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
inner-city area
inner-city
inner tube
inner ear
inner city
inning
innings
innocence
innocent
innocently
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان