[اسم]

innocence

/ˈɪnəsəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معصومیت پاکی

معادل ها در دیکشنری فارسی: عصمت
the innocence of childhood
معصومیت دوران کودکی

2 بی‌گناهی بی‌تقصیری

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌گناهی
  • 1.The prisoner’s family is convinced of her innocence.
    1. خانواده آن زندانی، به بی‌گناهی او اطمینان دارند [مطمئن هستند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان