[اسم]

innovation

/ˌɪnəˈveɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوآوری ابتکار، اختراع، ابداع

معادل ها در دیکشنری فارسی: ابتکار ابداع بدعت خلاقیت نوآوری
  • 1.the latest innovations in computer technology
    1. تازه‌ترین نوآوری‌ها در فناوری کامپیوتر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان