خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بر انگیختن
[فعل]
to instigate
/ˈɪnstəˌgeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: instigated]
[گذشته: instigated]
[گذشته کامل: instigated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بر انگیختن
اغوا کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحریک کردن
شوراندن
مترادف و متضاد
goad
incite
provoke
urge
dissuade
1.The demagogue instigated the crowd into a fury.
1. آن آدم عوام فریب جمعیت را به آشوبی اغوا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
instep
instead of
instead
instantly
instantaneously
instigation
instigator
instil
instinct
instinctive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان