خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توجه (کسی را) جلب کردن
[فعل]
to intrigue
/ɪnˈtrig/
فعل گذرا
[گذشته: intrigued]
[گذشته: intrigued]
[گذشته کامل: intrigued]
صرف فعل
1
توجه (کسی را) جلب کردن
مسحور کردن
1.The idea intrigued her.
1. آن ایده واقعا او را مسحور کرد.
2.You've really intrigued me—tell me more!
2. تو واقعا توجهم را جلب کردی - بیشتر برایم بگو!
تصاویر
کلمات نزدیک
intricate
intricacy
intrepid
intravenous
intransitive
intrigued
intriguing
intrinsic
intrinsically
intro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان