خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به طرف داخل
2 . درونی
[قید]
inward
/ˈɪnwərd/
غیرقابل مقایسه
1
به طرف داخل
مترادف و متضاد
outward
1.The doors open inward.
1. آن دربها به طرف داخل باز میشوند.
[صفت]
inward
/ˈɪnwərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inward]
[حالت عالی: most inward]
2
درونی
ذهنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطنی
a feeling of inward satisfaction
احساس رضایت درونی
تصاویر
کلمات نزدیک
invulnerable
involvement
involved
involve
involuntary
inward investment
inwardly
inwards
iodine
iodized salt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان