خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جزیره
[اسم]
isle
قابل شمارش
1
جزیره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جزیره
تصاویر
کلمات نزدیک
islander
island-hopping
island
islamist
islamic-iranian culture
isobar
isolate
isolated
isolation
isolationism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان