خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زندانی سابقهدار
[اسم]
jailbird
/ˈdʒeɪlbɜːrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زندانی سابقهدار
informal
1.He is a jailbird.
1. او یک زندانی سابقهدار است.
توضیحاتی در رابطه با عبارت بالا
واژه jailbird به معنای پرندهای است که در قفس زندانی شده و در آن زندگی میکند و اشاره به فردی دارد که زندانی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
jail
jaguar
jagged peak
jagged
jaded
jailbreak
jailer
jailhouse
jaime
jain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان