1 . خوشحال
[صفت]

jolly

/ˈʤɑli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: jollier] [حالت عالی: jolliest]

1 خوشحال شنگول، شاد

old use
مترادف و متضاد cheerful cheery happy gloomy miserable
  • 1.a jolly crowd
    1. یک جماعت شنگول
  • 2.We had a jolly time with the family.
    2. ما اوقات شادی با خانواده داشتیم.
  • 3.When the jolly laughter subsided, the pirates began the serious business of dividing the gold.
    3. زمانی که خنده‌های شاد فروکش کرد، دزدان دریایی کار مهم تقسیم طلا را آغاز کردند.
تصاویر
  •  تصویر jolly - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان