Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . چیزی را (با هم) قاطی کردن
[فعل]
to jumble up
/ˈʤʌmbəl ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: jumbled up]
[گذشته: jumbled up]
[گذشته کامل: jumbled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چیزی را (با هم) قاطی کردن
قاطیپاتی کردن
1.She put the raffle tickets into a bag and jumbled them up.
1. او بلیتهای بختآزمایی را در یک کیسه ریخت و آنها را قاطی کرد.
2.The letters in these words have been jumbled up.
2. حروف این کلمات قاطیپاتی شدهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
jumble sale
jumble
jumbie bead
jumbal
jumada ii
jumbled
jumbo
jumbo jet
jumbojet
jumby bead
کلمات نزدیک
what the fuck
invite up
invite out
invite in
invite back
jump out at
keep at
have head up ass
keep from
jive-ass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان