Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . چیزی را پیگیری کردن
[عبارت]
keep track
/kip træk/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چیزی را پیگیری کردن
تعداد یا مقدار چیزی را دانستن
مترادف و متضاد
keep tabs on
lose track of
1.They have been making a great effort to keep track of the exact number of visitors to their store.
1. آنها تلاش بسیاری کردهاند که تعداد دقیق مشتریهای مغازهشان را داشته باشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
keep to
keep the wolf from the door
keep the ideas flowing
keep the city clean
keep still
keep trying
keep up
keep up with
keep your temper
keep-fit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان