1 . چیزی را پیگیری کردن
[عبارت]

keep track

/kip træk/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چیزی را پیگیری کردن تعداد یا مقدار چیزی را دانستن

مترادف و متضاد keep tabs on lose track of
  • 1.They have been making a great effort to keep track of the exact number of visitors to their store.
    1. آنها تلاش بسیاری کرده‌اند که تعداد دقیق مشتری‌های مغازه‌شان را داشته باشند.
تصاویر
  •  تصویر keep track - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان