خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگهبان
[اسم]
keeper
/ˈkiː.pər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نگهبان
[متصدی نگهداری]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حافظ
نگهبان
مستحفظ
مترادف و متضاد
curator
guardian
protector
steward
1.a lighthouse keeper
1. نگهبان فانوس دریایی
تصاویر
کلمات نزدیک
keep-fit
keep your temper
keep up with
keep up
keep trying
keeping
keepsake
keg
keith
keller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان