1 . کفش‌دوزک
[اسم]

ladybug

/ˈleɪdiˌbʌg/
قابل شمارش

1 کفش‌دوزک

معادل ها در دیکشنری فارسی: پینه‌دوز کفشدوزک
مترادف و متضاد ladybird
  • 1.I saw a cute ladybug today.
    1. امروز یک کفش‌دوزک بامزه دیدم.
تصاویر
  •  تصویر ladybug - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان