خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقاشی منظره
2 . چشمانداز
[اسم]
landscape
/ˈlændskeɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقاشی منظره
1.He is an artist famous for his landscapes.
1. او هنرمندی است که به نقاشیهای منظرهاش شهرت دارد.
2.She specializes in landscapes.
2. او در (کشیدن) نقاشیهای منظره تخصص دارد.
2
چشمانداز
منظره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چشمانداز
دورنما
منظره
مترادف و متضاد
outlook
scenery
vista
1.The desert landscape is very beautiful.
1. منظره کویر بسیار زیباست.
a rural landscape
چشماندازی روستایی
تصاویر
کلمات نزدیک
landowner
landmine
landmass
landmark
landlubber
landscape architect
landscape gardener
landscaper
landscaping
landslide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان