1 . خنده
[اسم]

laughter

/ˈlæf.tər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خنده صدای خنده

معادل ها در دیکشنری فارسی: خنده
  • 1.her laughter means the world to me.
    1. خنده او به اندازه دنیا برای من ارزش دارد.
  • 2.I could hear laughter in the next room.
    2. از اتاق بغلی صدای خنده می‌شنیدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان