خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خنده
[اسم]
laughter
/ˈlæf.tər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خنده
صدای خنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خنده
1.her laughter means the world to me.
1. خنده او به اندازه دنیا برای من ارزش دارد.
2.I could hear laughter in the next room.
2. از اتاق بغلی صدای خنده میشنیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
laughing stock
laughable
laugh
laudatory
laudable
launch
launch a new product
launch an offensive
launch pad
launching
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان