خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستشویی
[اسم]
lavatory
/ˈlævətɔːri/
قابل شمارش
[جمع: lavatories]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستشویی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستشویی
مستراح
آبریزگاه
1.There's a lavatory upstairs.
1. یک دستشویی در طبقه بالا هست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
lava
lav
laurel wreath
laundry detergent
laundry basket
lave
lavender
lavender-pink
lavish
lavishly
کلمات نزدیک
lava
lav
laurie
lauren
laurel
lavender
lavinia
lavish
lavishly
law
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان