1 . کسی را مجبور کردن
[جمله]

lead someone by the nose

/lid ˈsʌmˌwʌn baɪ ðə noʊz/

1 کسی را مجبور کردن بر کسی سوار بودن، تسلط داشتن

  • 1.John had to lead Tom by the nose to get him to the opera.
    1. "جان" مجبور بود "تام" را به زور راضی کند که با او به اپرا بیاید.
  • 2.She leads her husband by the nose.
    2. او بر شوهرش سوار است.
توضیح درباره اصطلاح lead someone by the nose
این اصطلاح که ترجمه تحت اللفظی اش "از بینی کسی را بردن" است از این موضوع گرفته شده که برخی کشاورزان گاو ها را با طنابی که از حلقه بینی گاوها رد می شد آنها را حرکت می دادند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان