خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طرفدار (چیزی یا کسی) بودن
[فعل]
to lean towards
/lin təˈwɔrdz/
فعل گذرا
[گذشته: leaned towards]
[گذشته: leaned towards]
[گذشته کامل: leaned towards]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
طرفدار (چیزی یا کسی) بودن
ترجیح دادن، (به چیزی) تمایل داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گرایش داشتن
1.I'm leaning towards Clancy.
1. من طرفدار "کلنسی" هستم.
2.Who's she leaning towards in this election?
2. در این انتخابات او طرفدار کیست؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
have a mind of own
blow hot and cold
change mind
talk around
soften up
pronounce on
stake out
ash blond
bottle blond
strawberry blond
کلمات نزدیک
lean over
lean on
lean
leaky
leaked document
lean-to
leaning
leanness
leap
leap at
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان