خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میراث
[اسم]
legacy
/ˈlɛgəsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میراث
ارث
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارث
ارث و میراث
ارثیه
میراث
ماترک
1.Future generations will be left with a legacy of pollution.
1. برای نسلهای آینده، میراثی از آلودگی به جا خواهد ماند.
تصاویر
کلمات نزدیک
leg warmer
leg it
leg bye
leg
lefty
legal
legal age
legal aid
legalistic
legality
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان