خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یللی تللی کردن
[جمله]
let the green grow under one's feet
/lɛt ðə grin groʊ ˈʌndər wʌnz fit/
1
یللی تللی کردن
عاطل و باطل بودن
مترادف و متضاد
be idle
do nothing
twiddle one's thumbs
1.That man never lets the grass grow under his feet. He is always busy.
1. آن مرد هیچوقت یللی تللی نمی کند. او همیشه پر مشغله است.
توضیح درباره اصطلاح let the green grow under one's feet
اصطلاح "اجازه دادن به اینکه زیر پا علف دربیاید" به معنای بیکار ایستادن در جایی و منتظر در آمدن علف است(!) و اصطلاحا به معنای "کاری انجام ندادن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
let the cat out of the bag
let the butter melt.
let something roll off one's back
let some air out of this tire.
let sleeping dogs lie
let the meat simmer for two hours.
let up
let yourself in for
let's
let's camp in a shady place.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان