خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سست
[صفت]
lethargic
/ləˈθɑːrdʒɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lethargic]
[حالت عالی: most lethargic]
1
سست
بی حال، کسل، خمود
مترادف و متضاد
indifferent
lazy
listless
1.The weather made her lethargic.
1. (این نوع) هوا او را کسل کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lethal
letdown
let-down
let's take that underpass.
let's take that overpass.
lethargy
letter
letter bomb
letter box
letter carrier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان