خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرطان خون
[اسم]
leukemia
/luːˈkiːmiə/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرطان خون
لوسمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرطان خون
1.The newspapers are full of stories of leukaemia clusters near nuclear establishments.
1. روزنامه ها پر از داستان های شیوع سرطان خون در مناطق نزدیک پایگاه های هسته ای است.
تصاویر
کلمات نزدیک
leucocyte
leucanthemum
let’s talk to him.
let’s take something to eat.
let’s take something to drink.
levee
level
level crossing
level off
level playing-field
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان