خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزادی
[اسم]
liberty
/ˈlɪb.ərt̬.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آزادی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزادی
حریت
1.individual liberties
1. آزادیهای فردی
2.Our group is fighting for independence, liberty, democracy, and peace.
2. گروه ما برای استقلال، آزادی، دموکراسی و صلح مبارزه می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
libertine
libertarian
liberator
liberation
liberating
libidinous
libido
libra
librarian
librarianship
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان