خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روشن کردن
2 . روشن شدن
3 . سبک شدن
4 . سبک کردن
[فعل]
to lighten
/ˈlaɪtən/
فعل گذرا
[گذشته: lightened]
[گذشته: lightened]
[گذشته کامل: lightened]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
روشن کردن
نورانی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روشن کردن
کمرنگ کردن
to lighten something
روشن کردن چیزی
Use bleach to lighten the wood.
از سفیدکننده برای روشن کردن چوب استفاده کنید.
2
روشن شدن
1.The sky began to lighten in the east.
1. آسمان، در شرق، شروع به روشن شدن کرد.
3
سبک شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سبک شدن
4
سبک کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سبک کردن
مترادف و متضاد
lessen
equipment to lighten the load of domestic work
تجهیزاتی برای سبک کردن بار کارهای خانه
تصاویر
کلمات نزدیک
light-skinned
light-sensitive
light-hearted
light-headedness
light-headed
lighten the mood
lighter
lighthouse
lighting
lighting engineer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان