خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زبانشناس
[اسم]
linguist
/ˈlɪŋɡwɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زبانشناس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زبانشناس
1.Tony is a good linguist and speaks four different languages.
1. "تونی" یک زبان شناس خوب است و به چهار زبان صحبت میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
linguini
lingual
lingering
lingerie
linger
linguistic
linguistics
lining
link
link up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان