خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به برنامه رادیویی) گوش کردن
2 . یواشکی گوش دادن
[فعل]
to listen in
/lˈɪsən ˈɪn/
فعل گذرا
[گذشته: listened in]
[گذشته: listened in]
[گذشته کامل: listened in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(به برنامه رادیویی) گوش کردن
2
یواشکی گوش دادن
استراقسمع کردن
to listen in (on/to something)
یواشکی گوش دادن/استراقسمع کردن
1. They did not know that the police were secretly listening in.
1. آنها نمیدانستند که پلیس داشت مخفیانه استراقسمع میکرد.
2. You shouldn't listen in on other people's conversations.
2. تو نباید مکالمه دیگران را یواشکی گوش بدهی.
تصاویر
کلمات نزدیک
listen
listed building
list price
list box
list
listen to music
listen up
listener
listening
listening to the news
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان