خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در را (به روی کسی) قفل کردن
[فعل]
to lock out
/lɑk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: locked out]
[گذشته: locked out]
[گذشته کامل: locked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
در را (به روی کسی) قفل کردن
(کسی را به خانه و...) راه ندادن
to lock somebody out
کسی را به خانه راه ندادن
His girlfriend had locked him out.
دوستدخترش، در را به روی او قفل کرده بود [دوستدخترش او را به خانه راه نمیداد].
to lock oneself out
در را به روی خود قفل کردن
I can't believe I've locked myself out again!
باورم نمیشود که دوباره در را به روی خود قفل کردهام [اشاره دارد به به همراه نداشتن کلیدهای خود و پشت در خانه و ...ماندن]!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
lock in
lock away
lock
location
locate
lock up
locker
locker room
locket
locking pliers
کلمات نزدیک
lock in
lock away
lock
loch ness
loch
lock the barn door after the horse is gone
lock up
lock-keeper
lock-up
lockable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان