خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشان
2 . قابلفهم
[صفت]
lucid
/ˈlusəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lucid]
[حالت عالی: most lucid]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درخشان
روشن، شفاف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شفاف
formal
مترادف و متضاد
bright
clear
1.Birds dipped their wings in the lucid flow of air.
1. پرندگان، بالهای خود را در جریان درخشان هوا فرو بردند.
2
قابلفهم
واضح
مترادف و متضاد
comprehensible
intelligible
confusing
a lucid introduction to the philosophy of mind
مقدمهای قابلفهم بر فلسفه ذهن
تصاویر
کلمات نزدیک
lucia
lucas
lubrication
lubricate
lubricant
lucidity
lucille
luck
luckily
lucky
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان