خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با هم خوابیدن
[عبارت]
make love
/mˌeɪk lˈʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با هم خوابیدن
همآغوشی کردن، رابطه جنسی داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همآغوشی کردن
معاشقه کردن
عشقبازی کردن
1.It was the first time they had made love.
1. اولین باری بود که با هم خوابیده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
make light of
make it up with
make it in
make it clear
make it
make lunch
make modifications
make money
make no bones about it
make no difference
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان