خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمارض کردن
[فعل]
to malinger
/məˈlɪŋɡr/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: malingered]
[گذشته: malingered]
[گذشته کامل: malingered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تمارض کردن
خود را به ناخوشی زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تمارض کردن
مترادف و متضاد
pretend to be ill
1.he was trying to deceive his boss by malingering.
1. او سعی داشت رییسش را با تمارض کردن، فریب دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
malignant
malignancy
malign
maliciously accuse
maliciously
malingerer
mall
mallam
mallard
malleable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان