مترادف و متضاد
a great deal
a lot of
numerous
several
a few
few
1.I don't have many clothes.
1.
من خیلی لباس ندارم.
2.Many people would disagree with your ideas.
2.
تعداد زیادی از مردم با ایدههای تو مخالف هستند.
3.Not many people have heard of him.
3.
تعداد کمی از مردم در مورد او شنیدهاند.
how many
چند تا [چه تعداد]
1.
How many children do you have?
1.
چند تا بچه دارید؟
2.
How many would you like?
2.
چه تعداد میخواهید [چند تا میخواهید]؟
too many something/somebody
تعداد بیش از حد زیادی از چیزی/کسی
1.
There are too many mistakes in this essay.
1.
تعداد بیش از حد زیادی اشتباه در این مقاله وجود دارد.
2.
There are too many people applying for too few jobs.
2.
افراد بیش از حد زیادی برای تعداد کمی کار درخواست میدهند.
for many years
خیلی سال/چندین سال
We've known them for many years.
آنها را خیلی سال است که میشناسیم.
twice as many
دو برابر
New drivers have twice as many accidents as experienced drivers.
رانندههای جدید دو برابر رانندههای باتجربه تصادف میکنند.
a great many
تعداد زیادی
I've known her for a great many years.
من سالهای (بسیار) زیادی است که او را میشناسم.
توضیح درباره تخصیصگر many
تخصیصگر many در زبان انگلیسی تخصیصگر عددی نامعین (Indefinite Numeral determiner) است و واژهای است که تعداد و شمار یک اسم قابل شمارش را مشخص میکند. توجه کنید که اسامی بعد از این واژه همیشه بهصورت جمع به کار برده شده و فعلی که با آن استفاده میشود همیشه جمع است.
[ضمیر]
many
/ˈmen.i/
2
چندتا
تعداد زیاد، بسیار، خیلی
so many
خیلی
Don't take so many.
خیلی زیاد برندار.
one too many
یکی از چیزی هم زیاد بودن
Even if one person is hurt that is one too many.
حتی اگر یک نفر هم آسیب ببیند آن یکی هم زیاد است.
توضیح درباره ضمیر many
ضمیر many در زبان انگلیسی ضمیر عددی نامعین (Indefinite Numeral pronoun) است و ضمیری است که تعداد و شمار یک اسم قابل شمارش را مشخص میکند و جایگزین یک اسم جمع قابل شمارش میشود.