خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواباندن (گوشت در چاشنی)
[فعل]
to marinate
/ˈmærɪneɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: marinated]
[گذشته: marinated]
[گذشته کامل: marinated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خواباندن (گوشت در چاشنی)
مزه دار کردن قبل از پخت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواباندن
خواباندن گوشت
مترادف و متضاد
soak
to marinate food
غذا را (قبل از پختن) مزهدار کردن
To marinate a piece of meat
مزه دار کردن یک تکه گوشت
marinate something in something
چیزی را در چیزی خواباندن
fish marinated in olive oil, garlic and vinegar
ماهی خوابانده شده در روغن زیتون، سیر و سرکه
تصاویر
کلمات نزدیک
marinara
marinade
marina
marimba
marilyn
marinated
marine
marine biologist
mariner
marines
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان