خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غشا (زیستشناسی)
[اسم]
membrane
/ˈmɛmˌbreɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غشا (زیستشناسی)
غشاء
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرده
شامه
غشا
مترادف و متضاد
layer
1.A membrane is a selective barrier
1. غشا، یک حائل گزینشی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
membership fee
membership
members of the public
member of parliament
member
membranous
memento
memo
memo pad
memoir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان