خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فقط
[قید]
merely
/ˈmɪrli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فقط
تنها، صرفا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صرفا
فقط
مترادف و متضاد
just
1.I didn't say that you had to go - I merely suggested that you might want to go.
1. من نگفتم که مجبوری بروی - من تنها پیشنهاد کردم که ممکن است بخواهی بروی.
2.I wasn't complaining, I merely said that I was tired.
2. من شکایت نمیکردم، فقط گفتم که خسته هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
mere
mercy killing
mercy
mercury
mercurochrome
merengue
meretricious
merge
merger
meridian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان