خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بر ضد چیزی) عمل کردن
[فعل]
to militate
/ˈmɪlɪˌteɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: militated]
[گذشته: militated]
[گذشته کامل: militated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(بر ضد چیزی) عمل کردن
جنگیدن (با)
مترادف و متضاد
resist
work against
1.these might militate against the project's success.
1. این ها ممکن است بر ضد موفقیت پروژه عمل کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
military service
military police
military parade
military base
military
militia
milk
milk chocolate
milk float
milk of human kindness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان