خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرزکاری
2 . سردگم
[اسم]
milling
/mˈɪlɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرزکاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرزکاری
[صفت]
milling
/mˈɪlɪŋ/
قابل مقایسه
2
سردگم
آشفته
milling crowd
ازدحام سردرگم
تصاویر
کلمات نزدیک
millimeter
milliliter
milligram
millie
millicent
milling machine
million
million of them
millionaire
millions
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان