خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدرفتاری کردن
[فعل]
to misbehave
/ˌmɪsbɪˈheɪv/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: misbehaved]
[گذشته: misbehaved]
[گذشته کامل: misbehaved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بدرفتاری کردن
بیادبی کردن
مترادف و متضاد
behave
1.Any child caught misbehaving was made to stand at the front of the class.
1. هر بچهای که موقع بیادبی دیده میشد مجبور میشد جلوی کلاس بایستد.
تصاویر
کلمات نزدیک
misappropriation
misapprehension
misanthropy
misanthrope
misandry
misbehavior
misc.
miscalculate
miscalculation
miscarriage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان