1 . بدرفتاری کردن
[فعل]

to misbehave

/ˌmɪsbɪˈheɪv/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: misbehaved] [گذشته: misbehaved] [گذشته کامل: misbehaved]

1 بدرفتاری کردن بی‌ادبی کردن

مترادف و متضاد behave
  • 1.Any child caught misbehaving was made to stand at the front of the class.
    1. هر بچه‌ای که موقع بی‌ادبی دیده می‌شد مجبور می‌شد جلوی کلاس بایستد.
تصاویر
  •  تصویر to misbehave - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان