خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستکش (تک انگشتی)
[اسم]
mitten
/ˈmɪtən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستکش (تک انگشتی)
[دستکشی که یک جا برای چهار انگشت و یک جا برای انگشت شست دارد]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستکش
1.Where is my mittens?
1. دستکشهایم کجاست؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mittelschmerz
mitt
mitrula elegans
mitrewort
mitre joint
mix
mix and match
mix business with pleasure
mix in
mix it up
کلمات نزدیک
mitt
mitral valve
mitosis
mitochondrion
mitigation
mix
mix up
mix-up
mixed
mixed blessing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان