خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اشتباه
[اسم]
mix-up
/mɪks-ʌp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اشتباه
آشفتگی
informal
مترادف و متضاد
muddle
1.There has been a mix-up over the dates.
1. اشتباهی در تاریخها رخ دادهاست.
2.There was a mix-up with the airline, and we got booked on the wrong flight.
2. اشتباهی در شرکت هواپیمایی رخ داده بود و پرواز اشتباهی برای ما رزرو شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
mix up
mix
mitten
mitt
mitral valve
mixed
mixed blessing
mixed doubles
mixed feelings
mixed grill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان