خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوار (بر اسب یا دوچرخه)
[صفت]
mounted
/mˈaʊntᵻd/
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سوار (بر اسب یا دوچرخه)
سوار شده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوار
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mountebank
mountbatten pink
mountainside
mountainous
mountaineering
mounted archery
mounter
mountie
mounties
mounting
کلمات نزدیک
mountaintop
mountainside
mountainous
mountaineering
mountaineer
mounted police
mounting
mourn
mourner
mournful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان