خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (با وجود نابسامانی یا عدم صلاحیت) از پس کاری برآمدن
[فعل]
to muddle through
/mˈʌdəl θɹˈuː/
فعل ناگذر
[گذشته: muddled through]
[گذشته: muddled through]
[گذشته کامل: muddled through]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(با وجود نابسامانی یا عدم صلاحیت) از پس کاری برآمدن
informal
1.Sorry, but I can't help you - you'll just have to muddle through on your own.
1. شرمنده ولی من نمیتوانم کمکت کنم؛ خودت باید یک جوری از پسش بربیایی.
2.We'll muddle through somehow.
2. ما بهنحوی از پس کار برآمدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
move along
miss out
meet with
match up
look out for
muddle up
open onto
order around
pack away
pack up
کلمات نزدیک
muddle
mudbrick
mud
mucus
mucous membrane
muddled
muddy
muddy water
mudflap
mudguard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان