1 . نیازمندان 2 . نیازمند تأیید (دیگران) 3 . نیازمند
[اسم]

the needy

/ˈnidi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نیازمندان تنگدستان

[صفت]

needy

/ˈnidi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: needier] [حالت عالی: neediest]

2 نیازمند تأیید (دیگران) بدون اعتمادبه‌نفس، محتاج نوازش

  • 1.She is shy and needy.
    1. او خجالتی و بدون اعتمادبه‌نفس است.

3 نیازمند فقیر

معادل ها در دیکشنری فارسی: حاجتمند مستمند محتاج
مترادف و متضاد disadvantaged poor
  • 1.After he lost his job, he became very needy.
    1. او بعد از اینکه کارش را از دست داد، خیلی فقیر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان