خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برادرزاده (مذکر)
[اسم]
nephew
/ˈnɛfju/
قابل شمارش
1
برادرزاده (مذکر)
خواهرزاده (مذکر)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برادرزاده
پسر خواهر
پسر برادر
خواهرزاده
مترادف و متضاد
niece
1.My nephew is 6.
1. خواهرزادهام شش سال دارد.
2.My nephew is 9.
2. برادرزادهام نه سال دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
nepalese
nepal
neophyte
neonate
neon green
nephrite
nephritis
nepotism
neptune
nerd
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان