خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مزخرف
[اسم]
nonsense
/ˈnɑn.sens/
قابل شمارش
1
مزخرف
حرف پوچ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اباطیل
جفنگ
چرت و پرت
چرند
خزعبل
دریوری
یاوه
مهملات
مهمل
حرف مفت
مزخرف
مترادف و متضاد
rubbish
1.She talks such nonsense sometimes.
1. او گاهی اوقات مزخرف میگوید.
2.utter nonsense
2. مزخرف محض
3.What a load of nonsense!
3. عجب مزخرفاتی!
تصاویر
کلمات نزدیک
nonresident
nonrenewable
nonrefundable
nonplussed
nonmetal
nonsensical
nonsmoking
nonstarter
noodle
noodle around
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان